در ورق های پارۀ تاريخ که ناشتا به خوردمان داده اند
و یا قابهایی که به تماشای آن امروز میهمان مان می کنند
آدمهاي بد
به دست، جام شراب و کنار، رقاصه و به دیگر دست، ران مرغكان
یا به گردن، دراز آویز زینتی و زن هاشان با سرهای باز
اما
نوكيسه هاي روزگار، همان آدمهاي غيور دیروز
راهنما به دست، شعار بر لب و تیترهای آتشین بر کاغذ
به دست ستون مهره داران و کنار، محارم به تعداد و به دیگر دست، سهام با نام ایران
و همیشه بر سنگفرش زمانه
آدمهای ستمدیده
زير سرپناهی که برایشان ساخته اند
با دروغ، با پوشال، با مهر!
ساده و بي ادعا در حال زنده بودن اند
و آدمهای خوب
همین ها هستند که به همان سادگی نیز می میرند...
بشريت!
هميشه بر همين پاشنه چرخیده است
مگر روح انسانیت در آن دمیده شده باشد
حال
فقط به تعداد انگشتان دست، بیابید آدمهای انسان را.
محمد رزاقی (تابان)
برای هموطنان آسیب دیده در زلزلۀ کرمانشاه
آبان 96