من انتخاب کرده ام
كه زندگي كنم،
كه در تيره ترين لحظات حيات نيز
مطمئن باشم كه اميدي هست،
كه هيچگاه در سياهي مطلق، انديشهٰ روشنايي را فراموش نكنم،
كه براي تغيير قدم بردارم و فقط حرف نزنم و
قلهٰ فوروارد مطالب ديگران براي ديگرانِ ديگر را فتح نكنم،
که لَختی بیاندیشم و بعد سخن بگویم،
که قایق بی هدف نباشم که برایم
موج، تعیین تکلیف کند،
من انتخاب کرده ام
كه عاشق باشم،
که انسان باشم،
که زندگی کنم.
محمد رزاقی (تابان)
براي كساني كه در مرداب زندگي مي كنند، خزيدن حشره اي روي آب هيجان انگيز است.
براي مردمي كه در زندان بزرگ شده اند، هر دريچه اي صرفا به دروازه اي براي فرار تبديل مي شود.

این شمشیر و سرنیزه و موشک و تانک ما نبوده که انسان را از انقراض نجات داده، این صبوری و امید زنها بوده که بعد از هر فاجعهای بلند شدهاند، چراغی روشن کردهاند، هیزم ریختهاند توی اجاق و کلمه امیدبخشی گفتهاند و...
حال زنهای سرزمینی خوب باشد، دخترهایش بخندند، اعتمادبهنفس و امید داشته باشند، حتماً حال آن جامعه هم خوب میشود.
ناشناس
به چین اندر خبر اعلام كردند
کرونا، آن پدرسگ نام كردند
به سرعت سفره بر عالم بیاراست
يكايك، خلق، قتل عام كردند
كويد محصول آن شد، بال گسترد
حياتِ پخته مان را خام كردند
پس از يكصد غمی کایشان رقم زد
قوانینی عَلَم بر بام كردند
از لبم بر خشکی لبهای خوزستان درود
بر خروشان رودهای پهنهٰ ایران درود
بر دل پر خون آن مادر که طفلش تشنه است
بر حیات و رونق دیروز نخلستان درود
در ورق های پارۀ تاريخ که ناشتا به خوردمان داده اند
و یا قابهایی که به تماشای آن امروز میهمان مان می کنند
آدمهاي بد
به دست، جام شراب و کنار، رقاصه و به دیگر دست، ران مرغكان
یا به گردن، دراز آویز زینتی و زن هاشان با سرهای باز
اما
جداسازی محل استقرار مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مراسم تحلیف ریاست جمهوری 96، از همان ابتدا صحیح به نظر نمی رسید. چرا که زحمت فراوانی را برای نمایندگان ملت در پی داشت و اصولا ما راضی به زحمت ایشان نبودیم. همین که با فشردن انگشت مبارک روی دکمه های 1 (موافق) و یا 2 (مخالف) در سیستم رای گیری الکترونیک مجلس، نسبت به قبول و اجرای وظایف نمایندگی تعهد نشان می دهند برای ما کفایت می کند. عادت کرده ایم که مجلس یعنی فقط انتخابات و پس از آن دیگر به هیچ چیز آن کار نداریم و آنها هم به کار ما کار ندارند. اینکه در خانۀ ملتی که در راس امور است، در طول چهار سال چه اتفاقاتی می افتد، دیگر برایمان مهم نیست. همۀ ما دکمه ای شده ایم. دوست داریم یکجا بنشینیم و از همان جا و با چند دکمه، همۀ کارهایمان را انجام دهیم.