جداسازی محل استقرار مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مراسم تحلیف ریاست جمهوری 96، از همان ابتدا صحیح به نظر نمی رسید. چرا که زحمت فراوانی را برای نمایندگان ملت در پی داشت و اصولا ما راضی به زحمت ایشان نبودیم. همین که با فشردن انگشت مبارک روی دکمه های 1 (موافق) و یا 2 (مخالف) در سیستم رای گیری الکترونیک مجلس، نسبت به قبول و اجرای وظایف نمایندگی تعهد نشان می دهند برای ما کفایت می کند. عادت کرده ایم که مجلس یعنی فقط انتخابات و پس از آن دیگر به هیچ چیز آن کار نداریم و آنها هم به کار ما کار ندارند. اینکه در خانۀ ملتی که در راس امور است، در طول چهار سال چه اتفاقاتی می افتد، دیگر برایمان مهم نیست. همۀ ما دکمه ای شده ایم. دوست داریم یکجا بنشینیم و از همان جا و با چند دکمه، همۀ کارهایمان را انجام دهیم.
تصور کنید اگر در مراسم تحلیف، بر حسب دوراندیشی و فراست مسئولین، موانع فیزیکی، پیش بینی و جداسازی انجام نشده بود، نمی دانم تکه بزرگۀ خانم موگرینی، الان کجای ایشان بود. نه اینکه نمایندگان مجلس ما ندید بدید باشند ها، نه. فقط علیرغم تمام تمهیدات اندیشیده شده در سالیانی که از نزول دیش بر بام ساختمانها می گذرد، جداسازی مدارس و دانشگاه ها و اتوبوس ها و مراسم عمومی، حضور ناگهانی در مراسم خصوصی به قصد راهنمایی، تبلیغ در رسانه های عمومی و ملی بر یک سیاق و رفتار در فضاهای واقعی به روش دیگر و خیلی دیگر تمهیدات، عموم مردم ما و به خصوص نمایندگان محترم مجلس که عصارۀ ملت هستند، هنوز رفتار با یک میهمان خارجی و یا یک آدم ویژه را آن هم در چنان سطحی یاد نگرفته ایم. وقتی در این سطح، اینگونه عمل می شود، دیگر نباید به اعمال قاری و مداح در داخل و مجری تلویزیون و و تفاوت فرهنگی کارمندان سفارت هایمان در بلاد دیگر خرده گرفت.
این اتفاقات، بیشتر از اینکه سیاسی و یا مذهبی باشد، فرهنگی است، اما فرهنگی که همان سیاست و مذهب به شدت روی آن تاثیر داشته و الان نه سیاست است و نه مذهب و نه فرهنگ و ملغمه ای شده از همۀ آنها.
اینها و نظایر اینها در واقع، نمود همان رفتارهایی است که در سطوح دیگر جامعه نیز به گونه ای دیگر همه روزه در حال رخ دادن است. ماجراهایی که هر از گاهی به گوشمان می رسد و ابتدا تکذیب و بعدها پس از اینکه در کل جامعه می پیچد توسط نهادهای مسئول، تایید می شود.
کارد ریاکاری، در حال رسیدن به استخوان فرهنگ عمومی است و رفتار دوگانۀ بسیاری از مردم شریف ایران در سطوح مختلف اجتماعی به اندازه ای رسیده است که آدم در می ماند که دم خروس را باور کند و یا قسم حضرت عباس (ع)!؟
دوست داشته باشیم و یا نداشته باشیم، بخواهیم و یا نخواهیم، بپذیریم و یا نپذیریم، در بسیاری امور، خاصه از نوع فرهنگی، بین آنچه مردم می خواهند و آنچه سیستم می خواهد که باشد، تفاوت وجود دارد و تلاش سیستم برای حفظ ظاهر، حتی به قیمت اینکه باطن موضوع سر از ناکجا ها در بیاورد نیز نتایج ماندگاری در بر نداشته است. به شخص و شخصیت و گروه خاص داخلی و خارجی هم مربوط نیست. اسرار سیستم بر مسلط کردن یک باور عمومیِ تاریخی و امتحان پس نداده ای است که امروز، ما در حال پس دادن امتحان آن هستیم. یک ملغمۀ فرهنگی ایرانی-عربی-مذهبی-اجتماعی است که حضور در مدیریت جهان نیز به آن افزوده شده است و بر صحت آن نیز پافشاری می شود.
مشکل، دوگانگی و شکاف ریاکاری است که در فرهنگ امروز ما حاکم شده است. بنابراین، سکنی گزیدن هر نامعقول و نامشروع و نامربوطی در این شکاف، البته اجتناب ناپذیر است.
حال چه کنیم؟ تا کِی و تا کجا بنشینیم و نقد کنیم و ایراد بگیریم و فحش بدهیم و در نهایت از صبح تا شب و بیشتر نیمه شب ها، فقط فوروارد کنیم!؟
اگر انسان باشیم یعنی زبان مشترک بشریت، آدمیزاد و اشرف مخلوقات را بداینم خیلی از مسائل فرهنگی مان حل می شود. در نتیجه دیگر نیاز به دخالت دیگر حوزه ها در فرهنگ نداریم. فرهنگ را مردم تعیین می کنند و اگر انسان باشند، فرهنگ، متعالی و اگر فقط آدمیزاد باشند و منفعت طلبی بر انسانیت شان غلبه کند، ، فرهنگ، فرومایه خواهد شد.
بنشینیم، کلاه مان را قاضی کنیم، اندکی دست و انگشت را از روی دکمه ها برداریم، کمی سرمان را از سطح دنیای مجازی بالاتر بیاوریم، از هوای واقعیت نفسی بگیریم، آستین را بالا بزنیم، پاشنۀ کفش را ور بکشیم و عمل کنیم.
افشاگری و دکمه بازی و فورواردینگ، فقط نُقل محافل و مجالس و دور همی هاست. اثرش در ساعات پایانی میهمانی و مجالس از بین می رود. کمی حس و حال عمل به خود بگیریم. دنیا و آخرت ایشانی هم که با اعمال شاقّه، سعی در گرفتن سلفی با خانم موگرینی داشتند هم به خودشان واگذار کنیم. ما مسئول رفتار خودمان هستیم و انتشار انسانیت در عمل!


محمد رزاقی (تابان)

+ نوشته شده در  ساعت   توسط   |